کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر ...چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغزودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشودمردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما ... الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
• مشکلات، مانند خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم،
• اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند
• و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!
انتخاب با توست،می توانی بگویی **صبح بخیر خدا جان** یا بگویی خدا بخیر کند صبح شد . . . . .
.لبخند خدا سهم ثانیه های هرروزاست