مدیریت

1.حذف امور و کارهای زائد:شخص دارای مدیریت زمان برای کارهای زائد و بی اهمیت زمان نمی گذارد،نه اینکه آن کار الزاما بد باشد،بلکه برای شخص صرفه وسودی ندارد.

2نظم یافتن امور:باید بدانیم بی نظمی اتلاف وقت می آورد و اتلاف وقت سردرگمی درکارها و در نتیجه بی نظمی می آورد.این دو رابطه بازگشتی با یک دیگر دارند.شخصی که نظم ندارد همیشه به دنبال گمشده هایش میگردد.

3.الگو شدن برای دیگران :شخص دارای مدیریت زمان اولا در کارهایش نظم دارد که این زیبایی خاصی به وجود می آورد .ثانیا به دلیل انجام به موقع و درست کارهایش محبوب می شود.انسانها نسبت به افراد بدقول بیزارند.

4.آمادگی داشتن برای شرایط بحرانی و به استقبال کارها رفتن :شخصی که مدیریت زمان دارد عاجز نمی شود زیرا قبلا در مورد جوانب واتفاقات پیش بینی نشده تفکر کرده و راهکاری را در نظر دارد زیرا فرصتی را برای برای اگرهای درست قرار می دهد نه اگرهای نادرست مربوط به خیالات وآینده های دور.

5.رفع حواس پرتی و کمک به حافظه :شخصی که مدیریت زمان دارد جمله (آخ یادم رفت) را فراموش می کند . این نبود کار مورد نظر را احساس می کند زیرا نسبت به کارهایش توجه عمیقی دارد که باعث فراموش نکردن کار ش می شود.

6.بالا رفتن ضریب بهره وری :کی که مدیریت زمان دارد برای زمان های مرده خود برنامه می ریزد. برای مثال از ساعات حین مسافرت برای برای جبرن کمبود خواب یا مطالعه یا کارهای دیگر استفاده می کند.

7.امکان پیشرفت و بهره بردن از روش های جدید:ادیسون در سفرهای خود یکی از واگن های قطار را اجاره می کرد ودر آن به مطالعه و آزمایش می پرداخت .اصولا کشف روش های جدید مخصوص افرادی ست که به معنای واقعی کلمه مدیریت زمان دارند.

برگرفته از سخنان استاد رائفی پور